وبلاگ شخصی فرهاد داودوندی

خبرهای فروشگاه لوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

وبلاگ شخصی فرهاد داودوندی

خبرهای فروشگاه لوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

خبرهای فروشگاه الوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

یک داستان واقعی (3)

farhad davoodvandi | شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۱۳ ب.ظ

 

یک داستان واقعی (3)

 

سالهاست تحت پوشش خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی هستند، خودش مبتلا به سرطان و به تازگی شوهرش هم به سرطان خیلی پیشرفته مبتلا شده...

شوهرش در جریان اینکه سرطان تمام بدنش را در برگرفته نیست و همه اش از فرط درد زیاد، هوار می کشد که دارم از درون می سوزم

با گریه گفت: داداش فرهاد، خودم هم می دانم که... اما چکار کنم عذاب وجدان می گیرم اگر نبرمش دکتر

بهش گفتم هزینه دارو و درمان برای کمتر شدن درد چقدر است؟

گفت: اگر 2 میلیون تومان پول داشتم همین فردا آزمایشات و دکتر و دارو را شروع می کردم، خدا را خوش نمیاد اینقدر درد بکشد...

با گریه خواست برود... صدایش کردم و گفتم توکلت به خدا باشد، دو میلیون تومان از طریق کمک های خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی به حسابت واریز کردم

چشمانش از فرط گریه مثل دو تا کاسه خون شده بود، با همان حال که اشک از چشمانش جاری بود گفت: خدا به خیرین سایتت عزت و سلامتی بدهد و سپس سرش را پایین انداخت و رفت تا پیگیر درمان شوهرش بشود...

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی