وبلاگ شخصی فرهاد داودوندی

خبرهای فروشگاه لوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

وبلاگ شخصی فرهاد داودوندی

خبرهای فروشگاه لوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

خبرهای فروشگاه الوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بروجرد قدیم» ثبت شده است

بانک صادرات قدیم در بروجرد

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۰۷ ب.ظ
 
بانک صادرات قدیم در بروجرد


سال 1341

بانک صادرات مرکزی بروجرد


نمایی از شعبه مرکزی بانک صادرات ایران در شهرستان بروجرد

در آن زمان به علت فقدان دستگاههای محاسباتی همچون ماشین حساب ، کلیه محاسبات بانکی به صورت دستی انجام می شده است


سپاس از جناب آقای پیمان حطمی
  • farhad davoodvandi

استاد عباس زرین نویسنده و شاعر بروجردی

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۴۲ ب.ظ
استاد عباس زرین نویسنده بروجردی


و مطالب بروجرد شناسی ایشان

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

بروجرد شناسی

 

آشنائی با

 

محله های اصلی و کوچه های فرعی بروجرد

 

(قسمت سوم)

 

(اختصاصی سایت شخصی فرهاد داودوندی)

 

 

محله های فرعی یخچال ( خیابان شهدا فعلی)#

 

1 -  سر پیچ منگوله( ابتدائی خیابان شمالی فعلی) آب انباری بوده است. با حدود 20پله( فعلا در تصرف اوقاف است)

 

2 – کوچه باغ باقری( خندقی بود پشت بانک ملی فعلی)

 

3 – کوچه کلاه فرنگی( مشترک بین سوزنی و شهدا )

 

4 – کوچه برق( این کوچه از شهدا به کاشانی شمالی وصل می شد  از سمت چپ)

 

5 – کوچه جشنیان( این کوچه از کوچه مهم شهدا است که به چند کوچه دیگر وصل و مرتبط است)

 

6 – کوچه فولادی( این کوچه نیز در انتها به کوچه های پشت سینما شهر سبز( فلسطین) وصل می گردد.

 

7 – کوچه باشگاه جوشن( کوچه مسجد یخچال) پشت غلامعلی کبابی: این کوچه از شهدا شروع شده به سر مسجد میر و کوچه امینی و کوچه کنسول و چند کوچه دیگر وصل می شود.

 

8 – کوچه بشیر معظم( کوچه بشیر معظم از کوچه های طولانی و پیچ در پیچ خیابان شهدا بود که به چندین کوچه ختم می شد.

 

9 – کوچه مشرف به یخچال نخجوانی

 

10 – کوچه دالان حمالها( سر چهار راه فعلی شمال) روبروی خانه امینی

 

11 – کوچه امینی که منتهی می شود به دالان حمالا ( حمالها)

 

محله های فرعی بَروا (بر آباد) # #

 

1 – باغ چاله- یخچال( محله فواحش سطح پائین)

 

2 – باغ شتر خو ( باغ شتر خواب)

 

3 – محله گلیار- گله دارها( کوچه گله دارها) امام زاده سید ضیاالدین

 

4 – چال پسته( تقریبا روبروی اداره راهنمائی و رانندگی) پارک چال پسته

 

5 – در شیخ( کوچه های اطراف امام زاده شیخ شمس الدین پشت باغ ملی در خیابان سوزنی که خود شامل کوچه حصیر بافها و کوچه لوطیا ( لوطی ها) و ...... بود.

 

6 – کوچه قدغون که خود به چندین کوچه کوچک و بزرگ تقسیم می شود و از سعدی سر در می آورد.

 

7 – کوچه جنب گاراژ تی بی تی ( کلاه فرنگی) که شامل چند کوچه بود و از یکطرف وارد حافظ میشد و از یکطرف وارد خیابان شهدا

 

– در امام زاده قاسم( به کوچه های اطراف امام زاده قاسم محل تاریخی و قدیمی بروجرد اطلاق می شد) و چال پسه در محدوده خیابان جعفری

 

15 – دَر ِ حاج ظُهرابی ( فعلا در کمرکش خیابان جعفری است) در شرق خیابان 12 متری

 

16 – کوچه هفت کوچه، پیوسته بوده است که فعلا یکی دو کوچه اش را خیابان احتمالا گرفته است.

 

17 – کوچه روستم گوش بُرِسَه ( کوچه رستم گوش بریده) غرب سر دریاچه بطرف پشت قلعه، رستم نامی بوده است، مهتر اسبهای امیر امنع که این محل به اسم او نامگذاری شده است.

 

18 – محله یهودیا: شامل چند کوچه تو در تو که حمام و مسجد( کنیسه) یهودیها در آنجاست.

 

19 – محله ناسکدین: شامل تعدادی کوچه بود که از یکطرف از پشت مسجد ناسکدین راه داشت به کوچه دکتر تاج و کوچه های منزل مرحوم حاج شیخ و....

 

20 – کوچه "نال ونا " کوچه نعل بندها: شاید بیشتر نعل بند ها آنجا خانه داشته اند با محل کار آنها بوده است.

 

21 – کوچه حمام آقا حسن و آقا حسین

 

محله های فرعی صوفیو- خیابان صفا #

 

1 – در شازده ابوالحسن( کوچه های پشت امام زاده ای به همین نام): به کوچه قوانینی از یکطرف و به کوچه امینی از یکطرف راه داشت.

 

2 – کوچه بانک ملی روبروی امام زاده فوق ( کوچه امیر امنع)

 

3 – باغ چال: تقریبا انتهای صفا نرسیده به رودکی فعلی

 

4 – سر قبر آقا کوچه مقبره( پارک فعلی صفا جنب هلال احمر) پشت مقوره ( مقبره)

 

5 – سر قنات: مقابل خیابان فروردین، ابتدای شکوفه و طالقانی

 

6 – کوچه پا توت کَرَم: خیابان بحرالعلوم فعلی روبروی حافظ فروشگاه فرهنگ

 

7 - کوچه چنار سوخته( کوچه دکتر تاج)

 

8 – کوچه قونسول: کوچه قوانینی

 

9 – گُنگ شاپَری کُله: اول خیابان بحرالعلوم بود یا بقول احمد خوشبین بین بحرالعلوم و فروردین

 

10 – کوچه آقا بزرگ: کوچه مواهبی

 

11 – کوچه لُرا: در محدوده فروردین( از انشعابات توت کرم) پشت مقوره

 

12 – کوچه سیزده خونه( سیزده خانه): روبروی سه راه جعفری شامل چند کوچه و یکی دو تا دالان که پاساژ قدس فعلی در سه راه جعفری در آنجا ساخته شده است.

 

13 – کوچه مچد میر( مسجد میر) : سه راهی محله ایمنی

 

14 – کوچه سه جو ( سه جوی آب): سر سه جو

 

15 – در چاه سرده روبروی هلال احمر: شیر و خورشید ( جنب باغ ملی) در این کوچه آبی بسیار گوارا وجود داشت.

 

16 – کوچه زرشکه ایها

 

17 – کوچه سه آسیابه: کوچه در مانگاه اعتماد

 

18 – کوچه آقا: روبروی درمانگاه اعتماد

 

19 – کوچه مسجد حاج ایساق( اسحق)

 

20 – کوچه "سر دو "رسم گوش بُرسَه در حموم حاج فتحعلی

 

21 – مین گو فروشا ( گاو فروشان): پشت حموم آقا تُراو

 

22 – کوچه مسجد سید( احمدی طباطبائی)

 

23 – کوچه معتمدی

 

24 – کوچه سرحموم آشیخ حسن

 

# پاورقی: خیابان صوفیو یا صفا را بدین علت صوفیو نامگذاری کرده اند که در اواخر قاجار جمعی از اهل تصوف یا صوفی در آنجا بیتوته می کنند و در بوق درویشی می دمند و نیاز جمع می کنند و خلاصه اینکه آنجا محل بر و بیای آنها می شود تا اینکه یکی از مجتهدین که از اینجا عبور می کرده این وضع را خلاف تشخیص می دهد، در بروجرد توقف می کندبه قصد اینکه ریشه صوفیها را در آورد و اینکار را هم می کند و گویا به آنها سخت می گیرد و آزار و اذیتشان می کند و چنین می شود که نام این خیابان صوفیو می شود.

 

در انتهای صوفیو یک قنات پر آب گوارا وجود داشت با آب زلال شفاف خنک و تمام سقاهای بروجرد تقریبا از این آب برای مشتریان خود آب می بردند.

 

بعد از اینکه خیابان امتداد پیدا کرد و خیابان رودکی به انتهای صوفیو اضافه شد، این قنات هم با صد افسوس از بین رفت و دیگر کسی ندانست آن چند چشمه آب زلال شفاف کجا رفت و چه شد و اکنون فقط افسوسش مانده است.

 

از ویژگیهای دیگر صوفیو این بوده و هست که زیارتگاه شاهزاده ابوالحسن در کمرکش آن واقع شده و امیر لشگر امیر طهماسبی از افسران زبده رضا شاهی در آن امام زاده مدفون است.

 صوفیو خیابان آقایان طباطبائی هاست و مردمی که در آن زندگی می کردند و می کنند از قشر متوسط شهری و آرام و بی سر و صدایند.

 

  بروجرد شناسی

 

آشنائی با

 

محله های اصلی و کوچه های فرعی بروجرد

 

 

 (قسمت اول)

 

 (اختصاصی سایت شخصی فرهاد داودوندی)

 

آنچه از دهه های اخیر بر می آید بروجرد دارای چهار محله اصلی بود که عبارتند از :

 

1 – محله بزرگ دودانگه #: بزرگترین و پرجمعیت ترین محله های شهر بود و دروازه ای قدیمی نیز در این محله وجود داشت که سیاحان اروپائی در نقشه های ترسیمی آنجا را دروازه دو دنیا نامیده اند. علت نامگذاری آن هم به نظر می رسد همان بزرگ بودن محله بود است.

 

2 – محله یخچال (یا پهلوی سابق) شهدا: که خیابان اصلی شهر در آن محله است.

 

3 – محله صوفیو یا صفا: که وجه تسمیه آن وجود تعدادی درویش در این محل بوده است. این محله را بیشتر سادات سلسله طباطبائی ساکن شده اند و بزرگان این سلسله بیشتر ساکن در این محله بوده و هستند.

 

4 – محله قدغون و بروا: که بیشتر محل سادات بزرگوار مستجاب الدعوه بوده و تعدادی از مهاجرین اطرافی نیز در این محله گرد آمده اند.

 

محله های فرعی شهر نیز تا جائیکه در توان اینجانب بوده بصورت زیر یاد داشت گردیده است:

 

کوچه ها و محله های فرعی بروجرد

 

از انتهای خیابان جعفری

 

محله های کوچک از انتهای خیایان جعفری به بالا( محله های مربوط به دودوانگه)

 

1 – کوچه گمرک( انتهای خیابان جعفری سمت راست روبروی خیابان منتهی به امام زاده جعفر)

 

2 – سَر حوض خونی – محوطه فعلی ورودی امام زاده جعفر، گویا حوض کوچکی بوده است و کسی یا کسانی در آن غرق شده اند و به این نام معروف شده است. از انتها به کوچه ای باز میشود که به پل لف آور منتهی می گردد.

 

3 – دَر مَلِۀحاجی احمد( زیر توتها): محوطه ای بود میدان مانند که اطراف آن درختهای انبوه توت کاشته شده بود و بچه های محل در فصل توت همیشه بر شاخه های آن مشغول شکم چرانی بودند. از سمت راست وارد کوچه کاکاوندها می شد که عموما چوبدار بودند و همچنین شماعی های صابون پز

از انتها وصل میشود به زیور آباد.

 

4 – در ِ مَچِد خِراوه( درب مسجد خرابه): این کوچه از کوچه پل لوار منشعب می شد بطرف امام زاده جعفر

 

5 – گذر پُل لوار: از نظر موقعیت درست روبروی محله حاجی احمد است. از سمت چپ بطرف سرعلمدار و کوچه سجادی وصل میشد.

 

6 – محله کبریتی ها: از گذر لوار بطرف دیوار شهر

 

7 – دَرِ قَلَه: بموازات دیوار قلعه منزل بعضی بزرگان که منتهی می شد به زمینهای کشاورزی پشت قلعه،  مثل مرحوم نایب پدر سرگرد همتی  و همچنین باغچه کاشف که باغچه ای بسیار مصفا و فرحبخشی بود، در این قسمت از شهر قرار داشت، این باغچه در هجوم زمین خواری قلع و قمع شد و بصورت چند بیغوله در آمد. باغچه کاشف درست دیوار به دیوار قلعه شهر بود، انتهای خیابان  شریعتی (ولیعهد سابق)

 

8 – سَر حَموم جعفر: نرسیده به آخر خیابان شریعتی که خود شامل چند کوچه بود و به آب بُرده ها می رسید

 

9 – مِیون مَد حسن خان( میدان محمد حسن خان): در محدوده چال قلعه میدانی بوده است که مرکز حکومتی در عصر صفویه بوده است و منزل خوانین زند بیگلری آنجا بود. این میدان از سه طرف به کوچه های دیگر منتهی می شد به سر چال قلعه، به کوچه آخوندها و به کوچه های جعفری.

 

10 – سر علمدار، جنب چال قلعه( گویا در قدیم گورستان بود): محوطه ای جنب چال قلا که در آنجا دو سه دستگاه کارگاه های عصاری مرحوم حاج غلام امجدی بود.

 

11 – چال قلعه( چال قِلا): گودی بسیار بزرگی که محل تجمع بچه ها و آشغال و کثافت های اهالی بود، خیلی وسیع، شامل چال قلا بزرگه و چال قلا کوچکه( اکنون به پارک بسیار با صفای زیبائی تبدیل شده است بسیار جالب) شاید بخاطر ساختن دیوار قلعه شهر از آنجا خاکبرداری شده باشد، زمستانها آب می آورد و حالت چشمه پیدا می کرد و بر اثر برودت بسیار آب آن یخ می زد، یخ زدگی ضخامت پیدا می کرد و بصورت یک پیست بسیار جالب اسکی و سُر خوردن بچه های محل در می آمد که تقریبا تمام اوقات فراغت ما در آنجا می گذشت. این کوچه از یکطرف به مسجد جامع می رفت، از یکطرف به سر علمدار، از یک طرف به در قلعه

12 – کوچه آخوندها: که از میدان محمد حسن خان به خیابان جعفری و هجده متری فعلی راه داشت.

 

13 – در حموم خشتی: محله نسبتا بزرگی بود که به خیابان جعفری راه  داشت و به امام زاده قاسم و چال پسته هم ارتباط پیدا می کرد و بیشتر پرورشگاه جاهلها و بچه زرنگهای جعفری بود. این کوچه هم انشعابات زیادی داشت و به کوچه های کوتاهتری وصل و از طرفی به در امام زاده قاسم راه داشت............

 

                                                   پایان قسمت اول

 

                                        

 

# پاورقی قسمت اول( از ویژه گیهای دودوانگه این بوده است که اولا یکی از مهمترین دروازه های در این محل باز می شده که در دوره قاجار به دروازه دو دنیا معروف بوده است و دیگر اینکه این محل به علت اینکه از محله های دیگر بزرگتر بوده عنوان دو دوانگه یافته است و بار دیگر اینکه در این محله امام زاده جعفر که زیارتگاه بزرگی است وجود دارد و نیز مسجد قدیمی جمعه و همچنین بازار سنتی و بزرگ شهر در این خیابان باز می شود.

 

بازاری سرپوشیده شامل بازار های جوراب دوزها، حلبی سازها، بزازها و بازار یهودی ها و .... و نیز محله یهودی ها از این خیابان راه داشته است.

 

 

 

 

 

@@@@@@@@@@@@@

 

# پاورقی: خیابان یخچال( شهدا) از میدان رازان تا  میدان شهدا ادامه داشت. خیابان نوعا جدید و مدرن شهر بود و مغازه های آن نسبت به بقیه جاها لوکس تر و مدرن تر بود. عصرها پیاده روهای این خیابان محل جولان جوانان و ژیگولها و زنان و مردانی بود که برای کوتاه کردن عمر روز، ساعتی را در آن قدم می زدند.

 و در این قدم زدنهای عصر بود که مردم همه روزه تقریبا همدیگر را می دیدند. در نبش میدان مهمانخانه معروف مقدم قرار داشت که می توان گفت در سراسر ایران شناخته شده بود. این مهمانخانه باغ بزرگی داشت  با حوضی و فواره ای که عصرها دور تا دور حوض میز زده میشد و علاقمندان به خوشگذرانی عصر را تا پاسی از شب در این باغچه می گذراندند.

 

 

## پاورقی : همراه با توسعه و بزرگ شدن شهر چند خیابان جدید هم احداث گردید. از میدان شهدا به طرف غرب، خیابان تختی و از میدان شهدا  به طرف جنوب، خیابان بهار و ...... که اینها نیز هر کدام محله های کوچکی دارند و کوچه هائی که دیگر متاسفانه در ذهن من نیست.

بطور مختصر از چند کوچه و محل فرعی دیگر نام برده می شود:

از میدان شهدا بطرف جنوب:

1 – کوچه بن بست زیر شهرداری در خیابان بهار

2 – خیابان خرم که از بهار منشعب می شود.

3 – کوچه دکتر داودی که خود انشعاباتی دارد و در سمت راست خیابان بهار است.

4 – کوچه باب المراد که از یک طرف در بهار و از یکطرف در خیابان خرم است.

5 – کوچه بانک رهنی: زیر بانک رهنی که انشعاباتی دارد.

6 – کوچه بن بست مطب دکتر ریاضی در سمت چپ خیابان بهار

7 – اینها محله های فرعی تا میدان بهار هستند که میدان بهار خود دارای انشعابات شرقی و غربی است.

  • farhad davoodvandi

زرنگها، جاهلها، مشدیها و بعضی ورزشکاران بروجرد

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۴۱ ب.ظ

استاد عباس زرین نویسنده بروجردی


و مطالب بروجرد شناسی ایشان

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


 

 

زرنگها، جاهلها، مشدیها

 

و بعضی ورزشکاران بروجرد


(قسمت اول)

آنچه که به خاطر من مانده است، از دهه سی و چهل، هر کدام از محله ها و برزنهای شهر تعدادی افراد متفاوت داشت که تفاوت آنها هنر یا نویسندگی یا صنعتگری و یا مسگری و پیکر تراشی نبود.

آنها مردانی بودند که به علل مختلف زندگی متفاوتی با بقیه داشتند. از صبح تا شب بر اثر بیکاری و ندانم کاری در کوچه پس کوچه ها، در قهوه خانه ها و میدانگاهیها پرسه می زدند و گاه دعوا و کتک کاری راه می انداختند تا به اصطلاح اسمی شوند و بین سرها سری دیگر در آورند.

اینها را معمولا با واژه زرنگ، جاهل، مشدی، لات و........ می شناختند.

بعضی ها شرور بودند و بی رحم، بعضی ها آرام بودند و احیانا ورزشکار.

من اسم بعضی از اینها را یاد داشت کرده ام  با این توضیح که نسبت به هیچ کس و بهیچ شکلی نه دم بسته ام و نه خدای نخواسته قصد اهانت و تمسخری، فقط هدف این بوده است که نقشی از آنها بر جای بماند.

این که چرا نام و عنوان یکی در کنار دیگری قرار گرفته فقط و فقط بخاطر معرفی است و نه هیچ چیز دیگر.

توضیح اینکه خیلی از این جاهل ها و زرنگها در بین همپالگی هایشان با یک لقب هم دوستند: مثلا: سوپرمن، تارزان، صغیر، سِکو سِکو،و ....  و بیشتر با این عنوانها بود که معروف بودند!

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

 

 

محمد بنا

 

 

در دوره خودش گردن کلفت بی رقیب شهر بود. جوانی بلند بالا و سهراب گونه و قدرتمند و قوی، جوانمرد و معروف و مورد علاقه مردم شهر، انصافا از نظر اندام و قیافه کمتر نظیر داشت.

برای اداره امور زندگی به کویت می رفت. از معدود پهلوانهائی بود که کار هم می کرد.

متاسفانه در جوانی در دعوائی بوسیله جوانی گمنام  و در حالیکه کسی او را از پشت سر گرفته بود و برقهای محل کافه را خاموش کرده بودند و در حالیکه اصلا آمادگی زد و خورد نداشت کشته شد.

مرگ او باعث اندوه و تاثر گردید و در مشایعتی کم نظیر به گورستان رفت. همواره از او به نیکی یاد می شود. قاتل او در اهواز محاکمه و محکوم به اعدام گردید.

 

  • farhad davoodvandi

استاد عباس زرین نویسنده بروجردی

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۴۰ ب.ظ

 

استاد عباس زرین نویسنده بروجردی


و مطالب بروجرد شناسی ایشان

 

@@@@@

 

زرنگها، جاهلها، مشدیها

 

و بعضی ورزشکاران بروجرد


(قسمت دوم)

آنچه که به خاطر من مانده است، از دهه سی و چهل، هر کدام از محله ها و برزنهای شهر تعدادی افراد متفاوت داشت که تفاوت آنها هنر یا نویسندگی یا صنعتگری و یا مسگری و پیکر تراشی نبود.

آنها مردانی بودند که به علل مختلف زندگی متفاوتی با بقیه داشتند. از صبح تا شب بر اثر بیکاری و ندانم کاری در کوچه پس کوچه ها، در قهوه خانه ها و میدانگاهیها پرسه می زدند و گاه دعوا و کتک کاری راه می انداختند تا به اصطلاح اسمی شوند و بین سرها سری دیگر در آورند.

اینها را معمولا با واژه زرنگ، جاهل، مشدی، لات و........ می شناختند.

بعضی ها شرور بودند و بی رحم، بعضی ها آرام بودند و احیانا ورزشکار.

من اسم بعضی از اینها را یاد داشت کرده ام  با این توضیح که نسبت به هیچ کس و بهیچ شکلی نه دم بسته ام و نه خدای نخواسته قصد اهانت و تمسخری، فقط هدف این بوده است که نقشی از آنها بر جای بماند.

این که چرا نام و عنوان یکی در کنار دیگری قرار گرفته فقط و فقط بخاطر معرفی است و نه هیچ چیز دیگر.

توضیح اینکه خیلی از این جاهل ها و زرنگها در بین همپالگی هایشان با یک لقب هم دوستند: مثلا: سوپرمن، تارزان، گِن گِلو، کینکو، صغیر، سِکو سِکو،و ....  و بیشتر با این عنوانها بود که معروف بودند!

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 


 

حبیب دوست محمدی

 

جاهل خوش نام و مردم دار بروجردی

 

از اسمیهای خیابان صفا بود و در دهه چهل در میان جاهلها و زرنگها صاحب اسم.

 

اندامی ورزیده داشت و قامتی میانه. به علت اینکه سالها در مغازه آهنگری پتک می زد قوی بنیه و ورزیده شده بود.

 

در یک دوره ده پانزده ساله در بین لوطیها صاحب نام و عنوان شده بود.

 

اما در عین حال جوانمرد و در رفاقت ثابت قدم بود.

 

سالها در میانسالگی راننده ماشین سنگین شد و با کامیون یکی از دوستانش  که در تصادف از بین رفته بود آن خانواده را اداره می کرد.

 

در چند دعوای سنگین از پس چند نفر برآمده بود. اما مزاحم و شرور نبود.

 

در سالهای پیری و بازنشستگی آرام و تنها زندگی می کرد.

 

یکی دو ماه پیش ( تابستان 91 ) در سن بالای هفتاد سالگی درگذشت.

 

از جاهلهای خوش نام بود و اهل اذیت و آزار و شرارت هم نبود. بخش وسیعی از آنها که می شناختندش، دوستش می داشتند و مورد احترام بود.

 

خدایش بیامرزاد

  • farhad davoodvandi

کوچه محله های بروجرد در سال 1310

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۳۲ ب.ظ

کوچه محله های بروجرد در سال 1310

 

نوشته: آقای عباس دادرس

 

فرهاد داودوندی- بروجرد: از آقای عباس دادرس خواستم مطالبی در رابطه با بروجرد قدیم برایم بگوید که ایشان در جواب ترجیح داد نام محله ها و کوچه های بروجرد در سال 1310 را برای بینندگان سایت  به شرح زیر بگوید:

خیابان های شهر: خیابان صوفیان، خیابان یخچال، خیابان شاهپور، خیابان سوزنی، خیابان بَخ چاله

 

محله های شهر: محله دودانگه، در بروا، در غدقو، کوچه کلاه فرنگی،در قزاق خانه، سر قنات، در چا سرده، سر مزار ، کوچه سر پل لوار، پا توت کرم، چال قلا، سر علم دار، محله گون فروشها، محله آقا، کوچه قنصور،در مسجد میر، در ارزاق، سرپیچ منگوله، سر چنار سوخته، در حاج ظهرابی، گنگ شاپری کله،سر پیچ روسم گوش بُرسه، سر چا سرده، کوچه باغ چال، کوچه خموم خشتی، کوچه گله دار، کوچه نال بندان، کوچه امام زاده سُیزی، کوچه هفت کوچه، کوچه ناسکدین، کوچه آقا بزرگ، کوچه سیزده خونه، کوچه حاج آقا حسین، کوچه آقا تراب، اوسا سیف اله، کارخانه کبریت سازی، کارخونه پنبه، کارخونه برق،

 

بازارها: بازار مسجد شاه، بازار یخ دو سازها، بازار جوراب دوزها، بازار حریر بافها، بازار چلنگرها، بازار دباغ ها، بازار کمد سازا، بازار کلاه فروشا، بازار حلبی سازها، بازار مسگرها، بازار نجار خونه،بازار دلال خونه، بازار سر چارسو

 

حمام ها: حمام ناسگری، حمام خشتی، حمام بازار، حمام آقا حسن و آقا حسین، حموم جعفر، حمام حاج حسن و حاج حسین، حمام آخوند، حمام سلطانی

 

اطراف شهر: گوشه گاپله، گوشه چار چنار، قلا کرم، اوسا سیف الهی، پل حاج فتحعلی، پل دره روئه، قلا شمسا، قلا رومیان، قهوه خانه چنار

 

دکترهای شهر: حکیم یوسف، حکیم الیاس، حکیم رحیمی، دکتر مرکزی، حکیم نصیر

 

باغهای اطراف شهر: باغ میدان، باغ مصلی، باغ اسل بیرجندی، دره لکو، دشت لاله، باغ روناسی، باغ نظر، باغ رسولی، باغ جعفری، باغ پلنگان، باغ چال یاقوتی، خلد برین، باغ امینی، باغ روغنی، بیشه حاج ابراهیم هِلِکُو، باغ شاه، بیشه شیخ رضا، باغ روضه خوانها

 

یخ چال ها: یخ چال آقا تراب، یخ چال لرها، یخ چال سر قنات، یخ چال چرخی

 

دروازه های شهر: دروازه صوفیان، دروازه بروا، دروازه چال یاقوتی، دروازه گل وریا

  • farhad davoodvandi

مرحوم محمد علی عسگری

farhad davoodvandi | شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۲۲ ب.ظ
 
یادی از مرحوم محمد علی عسگری

از دبیران تاثیر گذار ورزش بروجرد


زنده یاد مرحوم محمد علی عسگری 12 بهمن 1315در زادگاهش بروجرد در محله صوفیان پا به عرصه ی وجود نهاد

زنده یاد محمد علی عسگری تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در بروجرد به پایان رساندند و از دانشگاه همدان در رشته ی ادبیات و دستور زبان فارسی فارغ التحصیل شد و سپس به استخدام آموزش و پرورش بروجرد در آمد

و در دبیرستانها و مدارس راهنمایی  مختلفی به تعلیم و تربیت دانش آموزان پرداخت

ایشان در زمینه ورزش در کنار دوستانش از جمله مرحوم حمید مطهری و مرحوم رضا کاروان و ...به امر داوری مسابقات والیبال ،سرپرستی و مربیگری تیم های مختلف ورزشی مبادرت می ورزید و در پیشبرد ورزش شهرستان نقش بسزایی ایفا نمود

مرحوم عسگری مدتی هم ریس آموزش و پرورش اشترینان بودند .

 در ضمن ایشان یکی از مداحین اهل بیت بودند که تا پایان عمر خود در هیئت های مختلف از جمله هیئت قائمین حسینی با صدای دلنشین خود به مرثیه خوانی و مداحی مشغول بودند.

مرحوم عسگری در پائیز 83 به علت عارضه ی قلبی ندای حق را لبیک و رخت از جهان هستی بر بست، یادش گرامی باد.


 

  • farhad davoodvandi

یادی از زمستان‌های خیلی سرد بروجرد

farhad davoodvandi | چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۱۸ ب.ظ
سایت روزهای بروجرد نوشت:
 
یادی از زمستان‌های خیلی سرد بروجرد

 

 تصاویر دیده نشده از برف 1342 بروجرد

 
 
 
 
به قلم: استاد محمد گودرزی- بنقل از سایت روزهای بروجرد

پس از گذشت چندین سال که از برف و زمهریر زمستانی چندان خبری نبود، زمستان امسال از چهره نقاب افکند و به واقع زمستانی کرد؛ در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه دوم و سوم بهمن ماه جاری (۱۳۹۸) برف نسبتاً سنگینی در بسیاری از مناطق نیمه غربی – شمالی کشور و بروجرد بارید و تا نزدیک به دو هفته، سرما و یخبندان را حاکم کرد. همان روزها با دوست فاضل و عزیزم، استاد شعبانی (مدرس جغرافیا و علوم زمین) درباره وضعیت هوای روزهای آینده گفتگویی مفصل داشتم. وی با توجه به داده های سایت های معتبر هواشناسی در اروپا پیش بینی کرد که احتمال ورود یک سامانه قدرتمند قطبی به ایران تا حدود بیستم بهمن ماه وجود دارد و افزود که اگر الگوهای اعلان شده ثابت بماند و تغییر نکند، شاهد زمستانی توفنده و بسیار سرد خواهیم بود.

پیش بینی استاد و دیگر نهادهای مربوطه در این زمینه دُرست بود و سامانه قطبی که از شنبه ۱۹ بهمن ماه از مرزهای شمال غربی وارد کشور شد، بخش گسترده ای از ایران زمین را تحت تأثیر قرار داد و به ویژه در مناطق کوهستانی آذربایجان، کردستان و گیلان سنگ تمام گذاشت. تصاویری که دیروز و امروز از بارش برف سنگین در مناطقی از جمله سقز، بانه، بوکان و خصوصاً خلخال در فضای مجازی منتشر شد، حکایت از آن دارد که زمستان امسال آمده تا قدرت نمایی کند! انتشار این تصاویر، خاطرات گذشته را زنده کرد و برخی را به سال های دور و زمستان های بسیار سخت و طاقت فرسای دهه های چهل و پنجاه خورشیدی برد.

استاد رحمت شعبانی (معلم بازنشسته و مدرس جغرافیا و علوم زمین در دانشگاه ها)
استاد رحمت شعبانی (معلم بازنشسته و مدرس جغرافیا و علوم زمین در دانشگاه ها)

 از آن میان، استاد شعبانی که ظاهراً در جستجوی خاطرات گذشته آلبوم قدیمی به یادگار مانده از پدر خانم‌شان –زنده یاد محمد اقتصادیان- را ورق می زدند، به ده قطعه عکس نسبتاً با کیفیت و بسیار جالب از زمستان ۱۳۴۲ در بروجرد برخورد کردند و سخاوتمندانه آنها را برای نشر در فضای مجازی در اختیارم گذاشتند.

 مرحوم محمد اقتصادیان (۱۳۱۵- ۱۳۹۶)  بازنشسته ارتش بود که تا قبل از سال ۱۳۴۹ درخیابان سید مصطفی کنونی روبروی درمانگاه فرهنگیان مغازه باتری سازی داشت و کسبه قدیمی این خیابان ایشان را به عنوان استادکار برق و باطری ماشین می شناسند. هرچند به دُرستی روشن نیست که این ده قطعه عکس توسط چه کسی گرفته شده، وجود آنها در آلبوم خانوادگی و نیز عدم حضور مرحوم اقتصادیان در هیچ یک از آنها این گمان را تقویت می کند که احتمالاً عکاس خود او بوده است. انبوه حیرت آور برف آن اندازه شگفت آور و دیدنی بود که صحنه هایی از آن با دوربین عکاسی برخی افراد صاحب ذوق ثبت شود و به یادگار بماند. انتشار چند قطعه عکس قدیمی دیگر از زمستان سال ۱۳۴۲ در فضای مجازی در روزهای اخیر، مؤید این نکته است. به هر حال، این عکس های ارزشمند بخشی از گذشتة شهر ما را برای نسل امروز زنده و ماندگار کرد.

زنده یاد محمد اقتصادیان (1315-1396)
زنده یاد محمد اقتصادیان (۱۳۱۵-۱۳۹۶)

در ادامه، عکس های زنده یاد محمد اقتصادیان و گزارشی کوتاه اما مهم از بارندگی برف در بهمن ماه ۱۳۴۳ تقدیم می شود. تا آنجا که من می دانم این نوشتة کوتاه، تنها گزارش مستند و منتشر شدة در دسترس از زمستان ۱۳۴۳ است. گزارش را زنده یاد سید هادی حائری (کوروش) نوشته است که در آن زمان ریاست «اداره غله بروجرد» را برعهده داشت. این گزارش بخشی از مقدمه ای است که نویسنده، به عنوان رئیس «انجمن ادبی دانشوران بروجرد» بر تابستان سبز، نخستین نشریه این انجمن نوشته و در تیرماه ۱۳۴۴ منتشر شده است.

گزارش سید هادی حائری از زمستان ۱۳۴۳ بروجرد

   «نویسنده تا کنون دو زمستان بروجرد را در سال های ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ خورشیدی دیده ام که بسیار سخت و طاقت فرسا بوده است. به عنوان نمونه می توان گفت امسال، که هنوز اوائل بهمن ماه می باشد به قدری برف آمده که بیشتر کوچه های کم عرض شهر تا حدود پشتِ بام ها را فرا گرفته و ناچار ساکنان آن خانه ها از روی بام ها عبور و مرور می کنند. اهالی در جلو مسجد شاه بروجرد و چند نقطه دیگر، همچنین در حیاط بعضی خانه ها در برف تونل زده و میان «تونل برفی» راه باز کرده بدین ترتیب رفت و آمد انجام می گیرد.

زنده یاد سید هادی حائری (شاعر و نویسنده) عکس در 1371 گرفته شده است.
زنده یاد سید هادی حائری (شاعر و نویسنده) عکس در ۱۳۷۱ گرفته شده است.

در اغلب خیابان های پر برف شهر، راه باریک و لغزانی ایجاد شده که به علت یخ بستنِ زمین باید در آن با تأمل و سختی به پیاده روی خود ادامه داد. بیش از ۱۵ روز است که ماشین ها و تاکسی ها کار نمی کنند … برق شهر قریب ۱۰ روز بکلی قطع و شب های بروجرد غرق در ظلمت بود. کلیه دبستان ها و دبیرستان ها را یک هفته تعطیل کردند.

 شب ها از کوه و بیابان گرگ ها به کوچه ها و خیابان ها می آیند و سگ ها را می درند و اگر گوسفندی به چنگ آورند آن را طعمه خود می سازند و به زن یا مردی که شب در خارج از خانه دیده شود حمله می کنند و قبل از سپیده صبح مجدداً از شهر خارج می شوند. مدت یک ماه می گذرد که در نتیجه قطع سیم ها، تلفن های شهر از کار افتاده و بر اثر یخبندان، آذوقه و مایحتاج زندگی به دشواری تهیه می شود. از ابتدای زمستان تقریباً به طور مداوم آسمان ابری بوده و ۳۰ روز است که سه روز هم هوا آفتابی نبوده است. با تمام این تفاصیل ریزش برف سنگین هنوز ادامه دارد …

آقای حسین حزین (شاعر بروجردی) امروز اظهار می کرد که در تمام ۵۶ سال عمر خود تا امسال چنین برف و سرمایی را در بروجرد ندیده است. (سید هادی حائری، بروجرد، ششم بهمن ماه ۱۳۴۳)

 

بروجرد میدان پهلوی سابق (شهدای کنونی) در عکس، بخشی از مجسمه شاه نیز دیده می شود.
بروجرد میدان پهلوی سابق (شهدای کنونی) در عکس، بخشی از مجسمه شاه نیز دیده می شود.

 

بروجرد، صحن مسجد جامع. در عکس چند نفر از مسئولان شهری دیده می شوند که هیچ کدام شناخته نشد.
بروجرد، صحن مسجد جامع. در عکس چند نفر از مسئولان شهری دیده می شوند که هیچ کدام شناخته نشد.

 

بروجرد خیایان شهناز (سید مصطفی کنونی) در عکس بخشی از ساختمان مرکز دانشسرای مقدماتی پسران بروجرد -محل کنونی دبیرستان حزب اله کنونی -دیده می شود.
بروجرد خیایان شهناز (سید مصطفی کنونی) در عکس بخشی از ساختمان مرکز دانشسرای مقدماتی پسران بروجرد -محل کنونی دبیرستان حزب اله کنونی -دیده می شود.

 

بر وجرد. کوچه ای در خیابان بحرالعلوم
بروجرد. کوچه ای در خیابان بحرالعلوم

 

بروجرد. اهالی انبوه برفهای داخل شهر را جمع آوری و به بیرون شهر منتقل می کنند.
بروجرد. اهالی انبوه برفهای داخل شهر را جمع آوری و به بیرون شهر منتقل می کنند.

 

بروجرد. اتومبیلی که در انبوه برف غرق شده است.
بروجرد. اتومبیلی که در انبوه برف غرق شده است.

 

بروجرد. میدان تازه تأسیس بهار.
بروجرد. میدان تازه تأسیس بهار.

 

بروجرد. خیابان انباشته از برف
بروجرد. خیابان انباشته از برف

 

بروجرد. میدان شهدای کنونی. اهالی برای بیرون بردن برفها از شهر بسیج شده اند.
بروجرد. میدان شهدای کنونی. اهالی برای بیرون بردن برفها از شهر بسیج شده اند.

 

بروجرد. ابتدای خیابان سیروس. دفتر شرکت مسافربری میهن تور
بروجرد. ابتدای خیابان سیروس. دفتر شرکت مسافربری میهن تور
  • farhad davoodvandi

یائتونه؟!

farhad davoodvandi | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۱۷ ب.ظ

 

 یائتونه؟!

 

  یاد خدا د ِه  ز ِنئی قَئیمیا

 

فرهاد داودوندی- بروجرد:

 

اونا که عمری ازشو گذشته هر وقت مِشنوئن که اَ قئیم مُخا تعریفی بَشه آه بلنی مِکشن و مُوئن اااای یائش  وخیر!  مینیت چُونه؟ و ِره ایکه آیم ریشه تِه گذشتش داره و هر وقت حرفی اَ قئیم مِشنوئه خاطراتی ورش ز ِنَه مِشه!

  وا سلام من فرهاد داودوندیم  و در این پست مُخام یه یائتونه از قئیم تِه رابطه وا جایگاه یاد خدا در همه ی امور زندگی قئیمیا  و ِرتُو  تعریف کُنِم.

مسافر مُوخاس بَره تا ای ملایر و دورود که هَمی دَم دَستمونه، اَ زیر آب و قرآن رَدش مِکردن، داخل یه سینی قرآن مجیدی مَئشتِنُو و یه لیوان آب، مسافر سه دفعه از زیر سینی رد مِشُد و بزرگتر خونه که اکثر اوقات مادر خونه بی، سینینه گرفته بی، زیر لُو  وا یاد خدا و ِره  ایکه مسافرش سالم بَره و وُریرده دعا مُخُون.

خُو ِ مسافرَ م بار سوم که از زیر سینی قرآن رَد مِشُد در حالیکه یکریز ذکر خدانه مِکرد و سلام و صلوات مِفرسا دفعه آخر یه ماچی اَ قرآن مِکرد و پیشونیشه مَئشت رو قرآن کریم و از ته دل مگفت: خدایا به امید تو!

 هَنی چَن قدمی اَ خونه دُور نَشیه بی که با سلام و صلوات و یاد خدا، مادر آب را که علامت روشنائی بی مِرخت پشت پا مسافرشو و با صدای نیمه بلند موگفت خدایا مسافِرمه سپردم و خُوئِت!

اونا که چهار تا پیرهن بیشتر از بقیه پاره کِردَن و عمری ازشو گذشته حتما یائشونه که تِه قئیم، از صبح علی الطلوع که مردم از خُو  وُرمیسائن تا نصف شُو که مُوخاسن  سَرشونه بَلَن سر بالش و بخفتن، نُقل زبونشو یاد  خدا بی.

مُوخاسِن در حُجره نِه بَلَن واز، مُوگفتن خدایا به امید تو، مُوخاسن معامله کنن، موگفتن خدایا به امید تو، مُوخاسن اَ خونه درآن، یا هر قصد دیگری تِه طول روز داشتن، یاد و نام خدا سر   زبونشو بی!

اگر کار خوئی اَزشو سَر مِزا، موگفتن خواست خدا بیه، اگر اتفاق ناگواری مِفتا، مُوگفتن حکمت خدا بیه! کمتر کسی اگر موفقیتی کسب مِکرد، فراموش مِکرد که نامی ا خدا نُوَره، اول و وسط و آخر حرفا نام خدا تِه میُو بی!

مِثه الان نَوی که هر که و یه جائی مِرَسه، مُوئه خُوئِم بیم کِه و اینچه رَسِسَم، و هر وقت ناکامی تِه زنیش پیش بیایه، بوئه سِکو، اصلا خدا و ِره ایما نِمُوخا!

اونا که یائشونه، هَنیم تِه ذهنشو هِسا که او زمانا یه لحظه هم نام خدا ا سر زبونا نِمفتا، همیشه بزرگترها و کوچکترها مُوگوفتن، رُولَه یه الهی به امید تو بُو و وُری برو  دنبال کار، رو و ِ کسی نَنازی، در درگاه الهی رو بَناز که هُوشکَنِه نا امید نکرده، حتما یائتونه که بزرگترها و کوچوکترها تاکید داشتن که فقط و فقط اَ خدا کمک بیریت، دستونه وَر بَنِه خدا دراز نَکُنیت، نون روزیتونه اَ خدا بَخوایت، یه دَف و ِ بَنِه خدا رُو نَنازیت!

آره او زمانا اگر یائتو با و کوچوکترا  یاد مِدائن که روزی رَسُو خدائه، نه بَنِه خدا!

 

  • farhad davoodvandi