کرونا بیداد می کند
کرونا بیداد می کند
با جدی گرفتن موارد بهداشتی، جان خود و اطرافیان تان را از ویروس کرونا حفظ کنید
درود بر شرافت پرسنل زحمتکش و شریف دارالسلام بروجرد
عکس ها از فرهاد داودوندی - بروجرد
- ۰ نظر
- ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۳۴
کرونا بیداد می کند
با جدی گرفتن موارد بهداشتی، جان خود و اطرافیان تان را از ویروس کرونا حفظ کنید
درود بر شرافت پرسنل زحمتکش و شریف دارالسلام بروجرد
عکس ها از فرهاد داودوندی - بروجرد
غصه ها دارم ولی پیوسته حاشا می کنم
جای آهی، خنده ای بر روی لب، جا می کنم
در دلِ ویرانه های لحظه های اضطراب
باز می گردم، امیدِ تازه پیدا می کنم
بارها با غصه ها در کارزارِ زندگی
من مدارا کرده ام، این بار هم ، تا می کنم
گرچه آزارم دهی دنیا! ولی امید هست
من برای سازشت امروز ، فردا می کنم
زندگی پیوسته با امید دارد لذتی،
جان خود را من فدای رنج دنیا می کنم
من میان خیلِ هوشیارانِ از خودناامید
رسمِ خوب زندگی را باز احیا می کنم
تلخی ایام را با بی خیالی طی کنم
زخم های زندگانی را مداوا می کنم
در دلِ مردابِ غم، مثل گلِ نیلوفری
پیچکِ امید را پیوسته، برپا می کنم
با نگاه سبز خود، بر لحظه های زندگی
من همین مرداب را هر روز زیبا می کنم
مهناز بیرانوند"ماهور"
هر روز بیش از پیش
کمک های خیرین به خانواده های کم برخوردار
کمک های اهدایی خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی به مانند بسته های غذایی، ماسک رویا سلامت، چک پول، وجه نقد، بسته های خرما، زولبیا بامیه، بسته های بهداشتی، روغن، قند، شکر، چای، گوشت، برنج و .....
در این روزهای کرونایی بیش از پیش به دست خانواده های کم برخوردار تحت پوشش سایت فرهاد داودوندی می رسد
سپاس از خیرین عزیز
اهدا کپسول 310 به بیمار کرونایی
کرونا را بسیار جدی بگیریم
کپسول اهدایی شماره 310 را به یک همشهری مبتلا به کرونا بصورت امانتی تقدیم کردیم
سپاس از خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی
با کتاب های تان عکس بگیرید
جایزه دریافت کنید
✍️فرهاد داودوندی
بروجرد شهریست با مردمانی کاملا فرهنگی، زادگاه بزرگان غیر قابل تکرار در عرصه های ادبی تاریخ کشور عزیزمان
شهر فرهنگی که تقریبا یک کتابخانه بزرگ یا کوچک زینت بخش بسیاری از منازل آن است
بروجردی ها به کتاب های کتابخانه های شخصی شان افتخار می کنند
شهر فرزانگان و استعدادهای درخشان که ستارگان بی نظیری به مانند:
حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره)، آیت الله سید محمد مهدی بحرالعلوم، آیت الله غلامرضا مولانا، آیت الله صاحب الزمانی، آیت الله شیخ علی محمد بروجردی نجفی، آیت الله سید محسن شریعتمدار بروجردی، آیت الله العظمی بهاءالدین حجتی، حجت الاسلام حاج مولا اسدالله بروجردی
علامه دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر عبدالحسین زرینکوب، دکتر مهرداد اوستا، دکتر آیتی، شهید محمود صارمی، استاد حزین بروجردی، استاد لوریس چکناواریان، حاج غلامرضا خلیلی، استاد میرزا محمد باقر صامت بروجردی،استاد جواد بختیاری،
دکتر احمد سمیعی، مهندس منوچهر احتشامی، دکتر علی محمد رنجبر، پروفسور احمد شیمی،دکتر محمدرضا زرین دست، دکتر عبدالمجید یعقوب پور، پروفسور احمد ساعتچی، دکتر احمد سمیعی ( ا.شنوا)، استاد مصطفی عبدالهی، استاد عبدالله فاطمی، استاد سامان سالور، دکتر محمدرضا روزبه ........
و هزاران هزار ستاره درخشان دیگر، آسمان تاریخ ادبیاتش را نورباران کرده است به داشتن مردمانی با اهل فضل و ادب برخود می بالد
به واقع می توان گفت: بروجرد صرفا یک شهر نیست، یک تفکر فرهنگی بسیار غنی با تاریخ هزاران هزار ساله با مردمانی بسیار خونگرم، میهمان نواز، فهیم، نیک اندیش، خوش مشرب و اهل ادب است
⚡️به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان در زادگاه حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره)، ⚡️
سایت فرهاد داودوندی با حمایت مسوولین محترم شرکت پلاستیک اطلس زاگرس و فروشگاه کتاب پارسی به تمامی همشهریان عزیزی که خود یا فرزندان شان با کتابخانه های شخصی خود (حتی اگر کتابهای کتابخانه شخصی شان تعداد کمی باشد)در منازل عکس بگیرند و برای ثبت در سایت فرهاد داودوندی ارسال کنند، بدون استثنا یک جلد کتاب هدیه می دهد
عکس های خود با کتابخانه شخصی تان را به شماره 09161622595 برای فرهاد داودوندی با تلگرام یا واتس آپ ارسال کنید تا در فرصت مناسب ( بعد از فروکش کردن شرایط کرونایی ) به شما یک کتاب هدیه داده شود
قانون فوتبال دوران کودکی ما
1. اونیکه از همه چاق تر بود، همیشه دروازبان بود.
2. همیشه اونی که مالک توپ بود، میگفت کی بازی میکنه کی نه.
3. زیاد قسم میخوردی پنالتی بود، قسم نمیخوردی پنالتی نبود.
4. بازی زمانی تموم میشد که همه خسته میشدن.
5. مهم نبود که بازی چند چنده. هر کی گلِ آخر بازی رو میزد، برنده بود.
6. داور هم که کشک بود.
7. اگه یه موقع توپ گیر نمیومد, یه دبه پلاستیکی, یه چیزی بالاخره توپ بود.
8. اگه تو یارکِشی آخر انتخاب میشدی، دیگه امیدی واسه زندگی نبود.
9. لحظه ای که توپ میرفت زیر ماشینی که در حال حرکت بود, پر استرس ترین لحظه زندگی بود.
10. وقتی مالک توپ عصبانی میشد، بازی تموم میشد.
11. دختر همسایه از کوچه رد میشد، همه "مارادونا" ، "پله" و " اوزه بیو" میشدن.
12. کفشت، پیرهنت پاره میشد، کتکای شب رو نگو.
13. مسابقه با تیم کوچه بغلی, مثل لشکر کشی هیتلر به لهستان بود.
یادش بخیر.... 😀