وبلاگ شخصی فرهاد داودوندی

خبرهای فروشگاه لوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

وبلاگ شخصی فرهاد داودوندی

خبرهای فروشگاه لوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

خبرهای فروشگاه الوازم یدکی اتومبیل، ورزشی، علمی، هنری، نجوم و ادبی بروجرد

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان واقعی» ثبت شده است

داستان واقعی دختر بچه

farhad davoodvandi | جمعه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۳۷ ق.ظ

 

داستان واقعی

 

شکلات دو کیلو چاق شد

 

شکلات نام مستعار دختر بچه ای است که متاسفانه علاوه بر دیابت چندین بیماری دیگر هم دارد

شکلات از داشتن پدر محروم است و تا چند روز پیش بخاطر بیماری خاص دیگری که دارد حتی نمی توانست مطلقا نان، بیسکویت، کیک و ... بخورد

هفته گذشته از طریق کمک های خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی بیش از دو میلیون تومان برایش غذاهای رژیمی مخصوص از خرم آباد خریداری کردم

شکلات پنج ساله بالاخره پس از سه چهار سال توانست نان و کیک و شیرینی و شکلات رژیمی بخورد

شکلات کوچولو حالا خیلی خیلی خوشحال است، دیروز آمد سری به من زد، وقتی خودش را در آغوشم انداخت گفت: دایی فرهاد توی این هفته خیلی غذا خورده ام، بعد نگاهم کرد و با خنده ادامه داد: دایی فرهاد دو کیلو چاق شده ام....

  • farhad davoodvandi

داستان واقعی

farhad davoodvandi | جمعه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۳۰ ق.ظ

 

داستان واقعی

 

به همین سادگی

 

دوست عزیزم جناب آقای قیطانی امروز نوجوانی را پیشم آورد که بر اثر سقوط از دوچرخه دچار شکستگی شدید بینی شده بود

 

برای عمل جراحی اش 13.000.000 ریال احتیاج بود

 

بدون درنگ مبلغ فوق را از طریق کمک های خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی به حساب مادر این نوجوان واریز کردم تا فردا برای عمل جراحی برود پیش پزشک متخصص، به همین سادگی...

  • farhad davoodvandi

داستان واقعی اهدا دوچرخه

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۴۷ ب.ظ

 

یک داستان واقعی (15)

 

💥اهدا دوچرخه

 

یکی یکی آرزوهای نوشته شده در نامه های جوانان و نوجوانان تحت پوشش خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی را به امید خدا محقق خواهیم کرد

نوجوان است و چند سالیست خود و خانواده اش تحت پوشش خیرین عزیز سایت مان هستند، یکی از آرزوهایش داشتن دوچرخه است

این آرزو با همت خانواده محترم زنده یاد مرحوم قباد نظامی از پیشکسوتان خوش نام ورزش بروجرد برآورده شد و دوچرخه ای به این نوجوان اهدا کردند

ضمن سپاس از خیرین عزیز، شادی روح زنده یاد دایی قباد نظامی بخوانیم فاتحه با صلوات

 

  • farhad davoodvandi

داستان واقعی اهدا فرگاز

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۴۳ ب.ظ

 

یک داستان واقعی (14)

 

💥اهدا فرگاز 6 شعله آریسان

 

برای سرکشی رفتم منزل شان، سالهاست تحت پوشش خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی هستند، یک گاز خوراک پزی بسیار قدیمی رنگ و رو رفته و بدون میز روی زمین به چشم می خورد

پرسیدم گاز خوراک پزی تان همین است؟!

گفت: آره

بلافاصله از طریق کمکهای خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی یک عدد فرگاز شش شعله درجه یک آریسان برایشان ارسال کردم

سپاس از خیرین عزیز

  • farhad davoodvandi

آرزوهای واقعی

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۳۷ ب.ظ

 

🌻یک داستان واقعی (10)

 

💥آرزوهایی که به واقعیت خواهند رسید

 

در یک اقدام جمعی تعدادی از کودکان، نوجوانان و جوانانی که تحت پوشش خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی می باشند اقدام به نوشتن نامه برای دایی فرهاد شان کرده اند

در این نامه ها از اولین برخورد با دایی فرهاد، مشکلات شان و آرزوهای شان برای آینده نوشته اند

آرزوی رفتن به مشهد مقدس، آرزوی سلامتی برای مادران شان، داشتن فرش منزل، تهیه میکروسکوپ، اطمینان از داشتن هزینه تحصیل تا پایان تحصیلات، شرکت در کلاس های هنری، خرید لوازم طراحی و نقاشی، داشتن لباس نو زمستانی، حمایت در ورزش مورد علاقه شان، داشتن اسباب بازی، گشت و گذار با دایی فرهادشان در سطح شهر و خرید از بازار، مدارج ترقی را طی کردن و بعدا کمک کردن به نیازمندان و..... سخن گفته اند

یکی دو تای شان نوشته اند که قلبا دوست دارند مرا عمو فرهاد خطاب کنند، نوشته ای از لیلا دختر مبتلا به سرطان داریم که نوشته به امید خدا حتما خوب خواهد شد و در آینده پزشک انکولوژی خواهد شد و بصورت رایگان به یاری بچه های سرطانی خواهد شتافت

شکلات (نام مستعار یک دختر بچه کلاس اول بسیار دوست داشتنی) نوشته آرزو دارد دیگر وقتی مادرش با سوزن دیابت که به سر انگشتش می زند و اندازه میزان دیابتش را بررسی می کند شاهد اشک های آرام مادرش نباشد

یکی شان نوشته از اینکه با کمک های خیرین عزیز سایت دایی فرهاد دیگر مادرشان ترک شان نخواهد کرد و کانون زندگی شان بسیار گرم شده، بسیار خوشحال است

نوشته اند حرفهای دل شان را ، اما همه نوشته ها در یک مورد مشترک است، از خدای مهربان خیلی تشکر کرده اند که خیرین عزیز سایت دایی فرهاد داودوندی شان را سر راه شان قرار داده تا نور امید به زندگی شان بتابد

آرزوهای شان به امید همان خدایی که دوستش دارند برآورده خواهد شد

همین امروز غروب یکی دو تا از آرزوها را برای شان محقق کردیم، فردا و پس فردا و روزهای بعد با رسیدن نامه های بقیه بچه هایی که مرا دایی فرهاد یا عمو فرهاد خطاب می کنند و جمع بندی آنها،  به یاری خدای مهربان و کمک خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی بقیه را نیز تا جاییکه بتوانیم به آرزوهای شان خواهیم رساند

( بقیه نامه ها فردا و روزهای آینده به دستم خواهد رسید )

  • farhad davoodvandi

اهدا چرخ خیاطی

farhad davoodvandi | سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۳۲ ب.ظ

 

🌻یک داستان واقعی (8)

 

💥اهدا چرخ خیاطی مارشال درجه یک

 

نوجوان بسیار با استعدادی است، وقتی به من می گوید "دایی فرهاد"، انگار دنیا را به من می دهند

 

امروز نامش را نوشتم کلاس آموزش خیاطی، خیلی دوست دارد در کنار درس خواندن یکی دو تا هنر هم یاد بگیرد

 

با استاد محترمش تلفنی صحبت کردم، گفت اگر می توانید برایش یک چرخ خیاطی حتی اگر چرخ خیاطی ساده باشد تهیه کنید

 

از طریق کمک های خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی یک عدد چرخ خیاطی مارشال درجه یک با 15 نوع گلدوزی و قیچی و..... تهیه و امروز غروب تقدیمش کردم، از فرط خوشحالی انگار دنیا را بهش دادند....

 

  • farhad davoodvandi

یک داستان واقعی (7)

farhad davoodvandi | شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۲۱ ب.ظ

 

یک داستان واقعی (7)

 

اهدا "سمعک" به پیرزن ناشنوای 85 ساله

 

دوست بسیار عزیزی به من تلفن زد و گفت یک "پیرزن تنها" بخاطر ناشنوایی شدید احتیاج مبرم به سمعک دارد

امروز پیرزن 85 ساله را آوردند، یک سمعک که از طریق کمکهای خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی تهیه کرده بودم را به این مادر گرامی اهدا کردم

 امیدوارم مشکل شنوایی این مادر پیر 85 ساله با سمعک اهدایی رفع بشود

سپاس از خیرین عزیز

  • farhad davoodvandi

یک داستان واقعی (6)

farhad davoodvandi | شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۱۹ ب.ظ

 

یک داستان واقعی (6)

 

تمامی محصولات صنایع دستی خانم زهرا مهرانیان را برای حمایت از این دختر خانم هنرمند خریداری کردم

خیلی خوشحال شدم که یک هنرمند نوجوان بروجردی در فصل تابستان با ذوق و علاقه اقدام به تولید دستبند، گردنبند و .... نموده است

البته این هنرمند نوجوان وقتی متوجه شد قصد دارم این هدایا را به دختر خانم های تحت پوشش خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی اهدا کنم آنها را با قیمت و تخفیف بسیار مناسبی در اختیار ما قرار داد

برای خانم زهرا مهرانیان هنرمند خوش ذوق بروجردی آرزوی موفقیت روزافزون دارم
 

  • farhad davoodvandi

یک داستان واقعی (5)

farhad davoodvandi | شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۱۷ ب.ظ

 

یک داستان واقعی (5)

 

کودک است، با مادرش آمده بود که بسته های غذایی سهمیه شان را تقدیم شان کنم

مادرش می گفت وقتی فهمیده قرار است بیایم برای  سهمیه غذایی، تند و سریع لباس پوشیده و گفته من هم می خواهم بیایم، شاید دایی فرهاد بهم اسباب بازی بدهد

از طریق کمک های خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی یک بسته ماشین اسباب بازی 2 تایی بهش تقدیم کردم

انگار دنیا را بهش دادند، از فرط خوشحالی تنهایی راه افتاد برود خانه شان...

مادرش که داشت بسته غذایی را تحویل می گرفت داد زد کجا می روی؟ وایسا با هم بریم و سپس دست در دست همدیگر عازم خانه شان شدند

 

  • farhad davoodvandi

یک داستان واقعی (4)

farhad davoodvandi | شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۱۵ ب.ظ

 

 

یک داستان واقعی (4)

 

با "ترازو"ی وزن کشی در آمد خود و خانواده اش را تامین می کند

چندی قبل توی پنجشنبه بازار ماشینی از روی ترازویش گذشت و باعث شد این وسیله منبع درآمد، برای همیشه از کار بیفتد

چندی قبل "ترازوی دیجیتال" برای شان تهیه کردم که متاسفانه چند روز بعد مجددا این "ترازو" هم بنا به دلایلی کلا خراب شد

امروز از طریق کمکهای خیرین عزیز سایت فرهاد داودوندی یک عدد ترازوی عقربه ای تقدیم شان کردم که پدر خانواده بتواند از امروز بعدازظهر کار و کسبش را آغاز کند

سپاس از خیرین عزیز

  • farhad davoodvandi