تاریخ بروجرد
تاریخ بروجرد
26 فروردین 1351
تیم آموزش و پرورش بروجرد
مسابقات آموزشگاه های لرستان
- ۰ نظر
- ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۵۱
تاریخ بروجرد
26 فروردین 1351
تیم آموزش و پرورش بروجرد
مسابقات آموزشگاه های لرستان
آغاز هفته "تاریخ ورزش بروجرد" گرامی باد
26 بهمن الی 2 اسفند 1398
با شعار " بروجرد شهر فرزانگان و استعداد های درخشان"
از آنجا که سایت ورزشی فرهاد داودوندی برای اولین بار در ورزش ایران، تمامی هفته های سال در بروجرد را بنام هیئات ورزشی نامگذاری کرده است
لذا از تاریخ 26 بهمن الی 2 اسفند توسط این سایت ورزشی بنام هفته "مربیان ورزش بروجرد" نامگذاری گردید
همشهریان عزیز و جامعه محترم ورزش بروجرد در تمامی رشته های ورزشی می توانند
برای رسانه ای شدن،
زندگی نامه ورزشی و تصاویر قدیمی خود و دوستان و وابستگان شان از ورزش بروجرد را برای قدردانی از این پیشکسوتان و فعالین ورزش را که در سالیان قبل باعث رونق و رشد ورزش این شهر شده اند را
به شماره 09161622595 بنام فرهاد داودوندی توسط تلگرام یا واتس آپ ارسال کنند
لازم به ذکر است هرگونه عکس قدیمی ورزشی از پیشکسوتان
یا حتی دوران ورزش خودتان در زمانهای نوجوانی و جوانی را که موجود دارید، لطفا برایم ارسال کنید تا آن را رسانه ای کنم
استاد عباس زرین نویسنده بروجردی
و مطالب بروجرد شناسی ایشان
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
زرنگها، جاهلها، مشدیها
و بعضی ورزشکاران بروجرد
(قسمت اول)
آنچه که به خاطر من مانده است، از دهه سی و چهل، هر کدام از محله ها و برزنهای شهر تعدادی افراد متفاوت داشت که تفاوت آنها هنر یا نویسندگی یا صنعتگری و یا مسگری و پیکر تراشی نبود.
آنها مردانی بودند که به علل مختلف زندگی متفاوتی با بقیه داشتند. از صبح تا شب بر اثر بیکاری و ندانم کاری در کوچه پس کوچه ها، در قهوه خانه ها و میدانگاهیها پرسه می زدند و گاه دعوا و کتک کاری راه می انداختند تا به اصطلاح اسمی شوند و بین سرها سری دیگر در آورند.
اینها را معمولا با واژه زرنگ، جاهل، مشدی، لات و........ می شناختند.
بعضی ها شرور بودند و بی رحم، بعضی ها آرام بودند و احیانا ورزشکار.
من اسم بعضی از اینها را یاد داشت کرده ام با این توضیح که نسبت به هیچ کس و بهیچ شکلی نه دم بسته ام و نه خدای نخواسته قصد اهانت و تمسخری، فقط هدف این بوده است که نقشی از آنها بر جای بماند.
این که چرا نام و عنوان یکی در کنار دیگری قرار گرفته فقط و فقط بخاطر معرفی است و نه هیچ چیز دیگر.
توضیح اینکه خیلی از این جاهل ها و زرنگها در بین همپالگی هایشان با یک لقب هم دوستند: مثلا: سوپرمن، تارزان، صغیر، سِکو سِکو،و .... و بیشتر با این عنوانها بود که معروف بودند!
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
محمد بنا
در دوره خودش گردن کلفت بی رقیب شهر بود. جوانی بلند بالا و سهراب گونه و قدرتمند و قوی، جوانمرد و معروف و مورد علاقه مردم شهر، انصافا از نظر اندام و قیافه کمتر نظیر داشت.
برای اداره امور زندگی به کویت می رفت. از معدود پهلوانهائی بود که کار هم می کرد.
متاسفانه در جوانی در دعوائی بوسیله جوانی گمنام و در حالیکه کسی او را از پشت سر گرفته بود و برقهای محل کافه را خاموش کرده بودند و در حالیکه اصلا آمادگی زد و خورد نداشت کشته شد.
مرگ او باعث اندوه و تاثر گردید و در مشایعتی کم نظیر به گورستان رفت. همواره از او به نیکی یاد می شود. قاتل او در اهواز محاکمه و محکوم به اعدام گردید.
کوچه محله های بروجرد در سال 1310
نوشته: آقای عباس دادرس
فرهاد داودوندی- بروجرد: از آقای عباس دادرس خواستم مطالبی در رابطه با بروجرد قدیم برایم بگوید که ایشان در جواب ترجیح داد نام محله ها و کوچه های بروجرد در سال 1310 را برای بینندگان سایت به شرح زیر بگوید:
خیابان های شهر: خیابان صوفیان، خیابان یخچال، خیابان شاهپور، خیابان سوزنی، خیابان بَخ چاله
محله های شهر: محله دودانگه، در بروا، در غدقو، کوچه کلاه فرنگی،در قزاق خانه، سر قنات، در چا سرده، سر مزار ، کوچه سر پل لوار، پا توت کرم، چال قلا، سر علم دار، محله گون فروشها، محله آقا، کوچه قنصور،در مسجد میر، در ارزاق، سرپیچ منگوله، سر چنار سوخته، در حاج ظهرابی، گنگ شاپری کله،سر پیچ روسم گوش بُرسه، سر چا سرده، کوچه باغ چال، کوچه خموم خشتی، کوچه گله دار، کوچه نال بندان، کوچه امام زاده سُیزی، کوچه هفت کوچه، کوچه ناسکدین، کوچه آقا بزرگ، کوچه سیزده خونه، کوچه حاج آقا حسین، کوچه آقا تراب، اوسا سیف اله، کارخانه کبریت سازی، کارخونه پنبه، کارخونه برق،
بازارها: بازار مسجد شاه، بازار یخ دو سازها، بازار جوراب دوزها، بازار حریر بافها، بازار چلنگرها، بازار دباغ ها، بازار کمد سازا، بازار کلاه فروشا، بازار حلبی سازها، بازار مسگرها، بازار نجار خونه،بازار دلال خونه، بازار سر چارسو
حمام ها: حمام ناسگری، حمام خشتی، حمام بازار، حمام آقا حسن و آقا حسین، حموم جعفر، حمام حاج حسن و حاج حسین، حمام آخوند، حمام سلطانی
اطراف شهر: گوشه گاپله، گوشه چار چنار، قلا کرم، اوسا سیف الهی، پل حاج فتحعلی، پل دره روئه، قلا شمسا، قلا رومیان، قهوه خانه چنار
دکترهای شهر: حکیم یوسف، حکیم الیاس، حکیم رحیمی، دکتر مرکزی، حکیم نصیر
باغهای اطراف شهر: باغ میدان، باغ مصلی، باغ اسل بیرجندی، دره لکو، دشت لاله، باغ روناسی، باغ نظر، باغ رسولی، باغ جعفری، باغ پلنگان، باغ چال یاقوتی، خلد برین، باغ امینی، باغ روغنی، بیشه حاج ابراهیم هِلِکُو، باغ شاه، بیشه شیخ رضا، باغ روضه خوانها
یخ چال ها: یخ چال آقا تراب، یخ چال لرها، یخ چال سر قنات، یخ چال چرخی
دروازه های شهر: دروازه صوفیان، دروازه بروا، دروازه چال یاقوتی، دروازه گل وریا
پیش بینی استاد و دیگر نهادهای مربوطه در این زمینه دُرست بود و سامانه قطبی که از شنبه ۱۹ بهمن ماه از مرزهای شمال غربی وارد کشور شد، بخش گسترده ای از ایران زمین را تحت تأثیر قرار داد و به ویژه در مناطق کوهستانی آذربایجان، کردستان و گیلان سنگ تمام گذاشت. تصاویری که دیروز و امروز از بارش برف سنگین در مناطقی از جمله سقز، بانه، بوکان و خصوصاً خلخال در فضای مجازی منتشر شد، حکایت از آن دارد که زمستان امسال آمده تا قدرت نمایی کند! انتشار این تصاویر، خاطرات گذشته را زنده کرد و برخی را به سال های دور و زمستان های بسیار سخت و طاقت فرسای دهه های چهل و پنجاه خورشیدی برد.
از آن میان، استاد شعبانی که ظاهراً در جستجوی خاطرات گذشته آلبوم قدیمی به یادگار مانده از پدر خانمشان –زنده یاد محمد اقتصادیان- را ورق می زدند، به ده قطعه عکس نسبتاً با کیفیت و بسیار جالب از زمستان ۱۳۴۲ در بروجرد برخورد کردند و سخاوتمندانه آنها را برای نشر در فضای مجازی در اختیارم گذاشتند.
مرحوم محمد اقتصادیان (۱۳۱۵- ۱۳۹۶) بازنشسته ارتش بود که تا قبل از سال ۱۳۴۹ درخیابان سید مصطفی کنونی روبروی درمانگاه فرهنگیان مغازه باتری سازی داشت و کسبه قدیمی این خیابان ایشان را به عنوان استادکار برق و باطری ماشین می شناسند. هرچند به دُرستی روشن نیست که این ده قطعه عکس توسط چه کسی گرفته شده، وجود آنها در آلبوم خانوادگی و نیز عدم حضور مرحوم اقتصادیان در هیچ یک از آنها این گمان را تقویت می کند که احتمالاً عکاس خود او بوده است. انبوه حیرت آور برف آن اندازه شگفت آور و دیدنی بود که صحنه هایی از آن با دوربین عکاسی برخی افراد صاحب ذوق ثبت شود و به یادگار بماند. انتشار چند قطعه عکس قدیمی دیگر از زمستان سال ۱۳۴۲ در فضای مجازی در روزهای اخیر، مؤید این نکته است. به هر حال، این عکس های ارزشمند بخشی از گذشتة شهر ما را برای نسل امروز زنده و ماندگار کرد.
در ادامه، عکس های زنده یاد محمد اقتصادیان و گزارشی کوتاه اما مهم از بارندگی برف در بهمن ماه ۱۳۴۳ تقدیم می شود. تا آنجا که من می دانم این نوشتة کوتاه، تنها گزارش مستند و منتشر شدة در دسترس از زمستان ۱۳۴۳ است. گزارش را زنده یاد سید هادی حائری (کوروش) نوشته است که در آن زمان ریاست «اداره غله بروجرد» را برعهده داشت. این گزارش بخشی از مقدمه ای است که نویسنده، به عنوان رئیس «انجمن ادبی دانشوران بروجرد» بر تابستان سبز، نخستین نشریه این انجمن نوشته و در تیرماه ۱۳۴۴ منتشر شده است.
گزارش سید هادی حائری از زمستان ۱۳۴۳ بروجرد
«نویسنده تا کنون دو زمستان بروجرد را در سال های ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ خورشیدی دیده ام که بسیار سخت و طاقت فرسا بوده است. به عنوان نمونه می توان گفت امسال، که هنوز اوائل بهمن ماه می باشد به قدری برف آمده که بیشتر کوچه های کم عرض شهر تا حدود پشتِ بام ها را فرا گرفته و ناچار ساکنان آن خانه ها از روی بام ها عبور و مرور می کنند. اهالی در جلو مسجد شاه بروجرد و چند نقطه دیگر، همچنین در حیاط بعضی خانه ها در برف تونل زده و میان «تونل برفی» راه باز کرده بدین ترتیب رفت و آمد انجام می گیرد.
در اغلب خیابان های پر برف شهر، راه باریک و لغزانی ایجاد شده که به علت یخ بستنِ زمین باید در آن با تأمل و سختی به پیاده روی خود ادامه داد. بیش از ۱۵ روز است که ماشین ها و تاکسی ها کار نمی کنند … برق شهر قریب ۱۰ روز بکلی قطع و شب های بروجرد غرق در ظلمت بود. کلیه دبستان ها و دبیرستان ها را یک هفته تعطیل کردند.
شب ها از کوه و بیابان گرگ ها به کوچه ها و خیابان ها می آیند و سگ ها را می درند و اگر گوسفندی به چنگ آورند آن را طعمه خود می سازند و به زن یا مردی که شب در خارج از خانه دیده شود حمله می کنند و قبل از سپیده صبح مجدداً از شهر خارج می شوند. مدت یک ماه می گذرد که در نتیجه قطع سیم ها، تلفن های شهر از کار افتاده و بر اثر یخبندان، آذوقه و مایحتاج زندگی به دشواری تهیه می شود. از ابتدای زمستان تقریباً به طور مداوم آسمان ابری بوده و ۳۰ روز است که سه روز هم هوا آفتابی نبوده است. با تمام این تفاصیل ریزش برف سنگین هنوز ادامه دارد …
آقای حسین حزین (شاعر بروجردی) امروز اظهار می کرد که در تمام ۵۶ سال عمر خود تا امسال چنین برف و سرمایی را در بروجرد ندیده است. (سید هادی حائری، بروجرد، ششم بهمن ماه ۱۳۴۳)
چَن شُو پیش داشتِم وَرِ خُوئم و زوُون وُوریردی خُوئمو ، فکر مِکردم ، راسی چُونه ایما بعضی وقتا اُنقدر بی انگیزه مِشیم ؟! وِره شی ، هرکسی ام که مُوخا کاری تِه زمینه ورزشی ، اقتصادی ، هنری و .....انجام بَیه اُنقَدَر وِِرَِِِِِِِِِِش پیغام پَسغام نا امیدُونه مِفر سیم ؟!
حتما جدیدا دی ییت که یه سِری پیامک دارَه دس و ِ دس مِشه که تِه اونا نوشته ، مُخوا شی کُنی ؟ وِره شیتَه ؟ دِلت خُوشه ؟ بیکاری ؟ دومِشِه بَوُر ! مِشه شی ورَت ؟ نکُنی ایکاره ! او کِه داره شی کِرده ؟ آخرش مُاخا بَمیری !
حَتمن وره شُومانم اَ ای جور پیامکا و لهجه وُوریردی آمیه که صُوَوتائی که سر زبون ایمانَه نِه و طور طنز آلودی نوشتَنو و وره خُوئمو مِفِرسن !
و نَظر مَ که تا نوا چئی ، مردم نِمُوئن چیزها ! خُویِ ایما بهتر اَ هر کَس دی یری مِینیم که ای جُور حَرفا اَ صُوو زُو تا آخر شُو سَرِ زِوُون هَمَه مُو هِسا !
په بیتَره ، اَ همی ایسه ، ایجُور حَرف زینانِه اَ سَر زوُونمو وُرداریم ، اگر خوئمو فعالیم که هُوچی ! اَگرم خوئمو فَعال نیسیم ، لااقل جلو پا بَچامُو یا دوُسُ رفیقامُو هی اَ ای حرفا نَزِنیم !
به خُدا ای حَرفا دَس و دِل آئمِنِه مِشُورَه و دیه دِل و دماغی وره هُوشکَه نِمَلَه که تَکُونی و ِ خُوئش بَیه !
بیائیم اَ هَمی ایسه ، ایجُور حَرفا مَنفینِه اَ سَر زوُِون خُوئمو بَنازیم ، و فقط اَ حَرفا خُو صُو وَت کُنیم !
بخدا اگر تا آخر عُمرِمُونَم هِی بُوئیم و ِره شیمُونه ؟ مُوخا شی کُنیم ؟ سَر سوزنی اَ ای دنیائی که تِش ز ِنی مُکُنیم کَم نِمِشَه ، اُوئم اَ اُوء تَکُو نِمُوخُورَه ! پَه بِهتره کِه خُوئمُونِه و ِ روز کُنیمُو و فَقَط حَرفا خُو بَز ِنیم تا وا اِی حَرفا و ِ هَم انگیزَه بَئیم !
@@@@@
(ترجمه فارسی ) چند شب پیش داشتم پیش خودم با گویش بروجردی خودمان فکر می کردم ، راستی چرا بعضی وقتها ما اینقدر بی انگیزه می شویم ؟ برای چه ، هر کسی هم می خواهد فعالیت اقتصادی ، ورزشی ، هنری و... بکند ، برایش پیغام پسغام ناامیدانه می فرستیم ؟
حتما جدیدا دیده اید که یکسری پیامک به زبان بروجردی دست به دست میشود که در آنها نوشته شده است : می خواهی چکار کنی ؟ برای چی ات است ؟ بیکاری ؟ برای تو میشود چی ؟ اینکار را انجام ندهی ؟ آنکه مال و منالی دارد کجا را گرفته ؟ آخرش همه می خواهیم بمیریم !
حتما برای شما هم اینگونه پیامک ها به گویش بروجردی آمده است که صحبتهائی را که بطور روزمره بر سر زبان خود ما می باشد را به گویش بروجردی نوشته و برای خود ما ارسال می نمایند
به نظر من که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها ! البته خود ما بهتر از هر کس دیگری می دانیم که این جور سخنها از صبح زود تا آخر شب بر سر زبان مان است !
اگر خودمان فعال باشیم که فبه المراد ! اما اگر خودمان انسان های فعالی نیستیم لااقل خطاب به فرزندان یا دوست و رفیق هایمان از اینگونه حرفها نزنیم ! به خدا ، اینگونه حرفها دیگر حال و حوصله ای برای هیچکس نمی گذارد که انگیزه ای داشته باشد .
بیائیم از هم اکنون اینگونه حرفهای منفی را از سر زبان مان کنار بگذاریم و فقط از سخنان خوب صحبت کنیم .
باید بدانیم اگر تا آخر عمر بگوئیم مگر بیکاری؟ می خواهی چکار کنی ؟ و از اینگونه حرفهای منفی بر زبان بیاوریم ، مطمئنا سر سوزنی از این دنیای بزرگ کم نخواهد شد و حتی آب هم از آب تکان نخواهد خورد .
پس بهتر است که به جای گفتن اینگونه کلمات منفی خودمان را به روز نمائیم و فقط حرفهای مثبت را به زبان بیاوریم تا با اینگونه سخنان لااقل به همدیگر انگیزه بدهیم .
عدد جالب "بیست و نه"! در بانک ملی مرکزی بروجرد
زمانی مردم بروجرد ساعت های شان را با ساعت بانک ملی مرکزی تنظیم می کردند
دیدار از بانک ملی مرکزی بروجرد
دیدار با "بیست و نهمین" رئیس،، "بیست و نهمین" بانک ملی تاریخ ایران در "بیست و نهمین" سال خدمت آقای علیرضا نجاتی در تاریخ "بیست و نهم" آذر 1399
آقای علیرضا نجاتی بیست و نهمین رئیس تاریخ بانک ملی مرکزی بروجرد است
بانک ملی بروجرد اولین بانک افتتاح شده در استان لرستان است. این بانک در تاریخ 10 خرداد 1310 بعنوان بیست و نهمین شعبه بانک ملی در ایران در محل خیابان صفا بروجرد افتتاح گردید.
آقای علیرضا نجاتی برای مان می گوید که: 4 رئیس اول از کشور آلمان مدیریت این شعبه را بعهده داشتند و پنجمین رییس یک ایرانی بود.
در سال 1338 بانک ملی از خیابان صفا به مکان فعلی نقل مکان نمود
آقای نجاتی در ادامه می افزواید: بانک ملی مرکزی بروجرد در سال 1397 بعنوان بانک ممتاز کشوری انتخاب شد و در حال حاضر نیز این بانک با توجه به فعالیت صادقانه کارمندان این بانک، بعنوان یک ابر بانک در جذب سپرده و اعطای تسهیلات در استان لرستان نقش بسیار تاثیر گذاری دارد
آقای نجاتی با ذکر خاطره ای از روز اول استخدام شدنش می گوید: یک زمانی مردم ساعت بانک ملی بروجرد را بسیار دقیق می دانستند و حتی خیلی ها ساعت مچی شان را با ساعت بانک ملی شعبه مرکزی بروجرد تنظیم می کردند
لازم به ذکر است خوشبختانه در قسمتی از مکان بانک ملی، تعدادی از لوازم بسیار جالب و تاریخی این بانک برای رویت همشهریان در معرض دید قرار داده شده است