هر روز یک شعر، حکایت و یا داستان کوتاه در سایت فرهاد 90
farhad davoodvandi | چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۱۱ ب.ظ
هر روز یک شعر، حکایت و یا داستان کوتاهدر سایت فرهاد 90کلاغ و خرسروزی یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن کلاغه سفارش چایی میدهچایی رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو می پاشه به مهموندار مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟ کلاغه
میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی! چند دقیقه میگذره باز کلاغه
سفارش نوشیدنی میده باز یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندارمهموندار میگه : چرا این کارو کردی؟کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازیبعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه ... مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن قهوه رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟ خرسه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازیاینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن که بندازنش بیرون خرسه که اینو میبینه شروع به داد و فریاد میکنهکلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه مجبوری پررو بازی دربیاری؟ نکته : قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید
- ۰ نظر
- ۱۶ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۱