محسن قاسمی قهرمان کشتی فرنگی جهان
جامعه ای که "قهرمان نابغه اش را ضربه فنی کرد"
مسوولین شهر کجا هستند؟!!!
جامعه ای که "قهرمان نابغه اش را ضربه فنی کرد"
مسوولین شهر کجا هستند؟!!!
✍️به قلم: فرهاد داودوندی
1 - بروجرد بهمن 1389 جام یادگار امام سالن ولایت: و حضور محمد بنا، محمد علی صنعتکاران، غلامرضا محمدی و ناصر نوربخش در بروجرد فقط و فقط برای دیدن دو سه مسابقه از اعجوبه ای بنام محسن قاسمی
2 - تاشکند 2011 مسابقات قهرمانی کشتی فرنگی آسیا: و حضور محسن قاسمی در وزن 74 کیلو و به گردن آویختن مدال طلا
3 - روسیه 2012 جام جهانی کشتی فرنگی: و کسب مقام اول جهان توسط محسن قاسمی ملقب به محسن موطلایی فرزند برومند کشتی بروجرد در دنیا
4 - سال 2011 و 2012 میدان آیت الله بروجردی(ره) بروجرد: حضور انبوه علاقمندان به جوان اول کشتی فرنگی ایران، آسیا و جهان و همچنین حضور مدیران شهری... مدیران شهری... مدیران شهری...
مدیران و روسای شهری که رفیق روزهای شادی و موفقیت یک ورزشکار هستند و روزهای گرفتاری ورزشکار در پیچ افق های همین نزدیکی ها پنهان می شوند!
بروجرد شهر شیران کشتی، شهر نفرین شده ورزشی که کشتی گیرانش به آنچه استحقاقش را داشته و دارند نمی رسند
شهری که کشتی گیران مطرحش نه یک بار که ده ها بار شانه های بزرگان کشتی ایران را به تشک کشتی چسبانده بودند، اما هیچگاه بخاطر عدم حمایت نتوانستند جای پای خود را در کشتی ایران تثبیت کنند
و اما محسن قاسمی اعجوبه ای که در هر مراسم استقبال آنقدر حضور روسای شهری پررنگ می شد که گاهی محسن در آن میان گم می شد!
زمانی بود که همه مسوولین شهری و استانی خود را رفیق گرمابه و گلستان این قهرمان نشان می دادند، اما زمان ثابت کرد که در اینجا حمایت از ورزشکار جاده یکطرفه ای است که برای ورزشکارانی به مانند محسن قاسمی بازی دو سر باخت بود!
روزی روزگاری "گرد مولر" اسطوره ورزش و ملقب به بمب افکن فوتبال آلمان ها در گرداب اعتیاد غرق شد، تمام آلمان به پا خاست، باشگاه بایرن مونیخ در صف اول به یاری اعجوبه شان شتافت و استدلال شان این بود: " گرد مولر " بعنوان یک نخبه ورزشی آلمان در دنیای فوتبال در زندگی شخصی اش مرتکب اشتباه بزرگی شده است اما .... اما مسوولین اگر به یاری تمام و کمال "گرد مولر" نشتابند مرتکب یک ننگ ابدی شده اند!
و این بود که همه آلمان ها دست در دست هم به یاری اسطوره شان شتافتند و پس از بازگشت وی به زندگی سالم، بعنوان مربی، مسوولیت تیم فوتبال جوانان بایرن مونیخ را به وی سپردند!
و اما محسن قاسمی... تا آنجا که نگارنده بیاد دارد بجز خانواده و تنی چند از دوستان صمیمی محسن قاسمی که بارها برای کمک به وی اقدام کردند هیچگاه نشنیدیم و نخواندیم که مسوولین، مدیران و روسای شهر و استان که بارها برای گرفتن عکس یادگاری با محسن قاسمی آنگاه که در اوج بود سر و دست می شکاندند، اقدام جدی و موثری برای کمک به این جوان برداشته باشند.
اینک محسن قاسمی بخاطر حادثه ای که برای وی پیش آمد زندگی اش به مویی وصل است، توان کوچکترین حرکتی ندارد، مدتهاست پدر و مادر دل شکسته اش شاهد ذره ذره آب شدن جوان برومندشان هستند، جوانی که حتی قادر به، بر زبان آوردن یک کلمه ساده هم نیست و به گفته پزشکان هیچ خاطره ای در ذهن ندارد و حتی به یاد نمی آورد که سکوهای جهانی وی را با گردن آویز طلایی می شناختند.
محسن دیگر حتی بیاد نمی آورد آن روزهای رویایی را که هرگاه گوینده ورزشگاه شماره تشک مسابقه محسن قاسمی را می خواند تمامی تماشاگران مستقر در سالن جای خود را عوض می کردند و بدون اعتنا به نتایج دیگر مسابقات، دور تا دور تشک مسابقه محسن می نشستند تا شاهد هنرنمایی فنون ناب کشتی فرنگی توسط جوان خوش استیل موطلایی دلاوری باشند که شکست در کارنامه اش تعریف نشده بود.
اینک دیوارهای بی تحرک منزل پدری، همدم شب و روز محسن قاسمی هستند، دنیای سکوت، تمام جهان نخبه کشتی دنیا را در برگرفته است، هیچ تحرکی را نمی توان دید و هیچ لبخندی را شاید دیگر هیچگاه بر لبان قهرمان کشتی فرنگی دنیا نبینیم لبخندی که سالهاست بر لبان وی خشک شده است.
شاید هم محسن قاسمی روزه سکوت گرفته و در اعماق وجود خود با حسرت روزهایی را بیاد می آورد که مسوولین شهر و استان برای گرفتن عکس یادگاری با وی به صف می ایستادند و اینک که روزگار روی سیاه خود را به قهرمان نشان داده و محسن که با تمام وجود محتاج یاری دیگران است هیچ مسوولی یادی از اسطوره بروجردی کشتی فرنگی آسیا و جهان نمی کند.
پِفففففف ☹