خاطرات یک وبلاگ نویس
farhad davoodvandi | شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۹ ب.ظ
خاطرات یک وبلاگ نویس
( فرق مسوول با رئیس )
" من بودم و یک وزیر
و یک مسوول بروجردی "
" من بودم و یک وزیر
و یک مسوول بروجردی "
به قلم: فرهاد داودوندی
همیشه گفته ام بین مسوول با رئیس فرق وجود دارد
رئیس عاشق میز است و مسوول عاشق خدمت به شهر و مردم شهر
می گویند: رئیسی که میز ریاست را ارث پدری خودش می داند و عاشق ریاست کردن بر مردم است بخاطر از دست دادن پست و مقام از فرط ترس جرات ندارد حتی به عکس و تصویر مافوقش هم چپ نگاه کند، چه برسد به اینکه بخواهد قدمی برای گرفتن حق و حقوق شهر بردارد و به موقع حرف بزند!
اما مسوول با شهامت، حتی در دیدار رو در رو صریح و بدون واهمه می گوید آنچه را که بنفع شهر است و باید بگوید .......
یک خاطره واقعی :
توی همین بروجرد خودمان؛ یک وزیر برای بازدید آمده بود، در یک لحظه که همه سرگرم گفتگو بودند و کمی از ما فاصله گرفتند، ماندیم من و آن وزیر و یک مسوول بروجردی
مسوول مورد نظر حکایت ما، به آن وزیر گفت برویم از فلان پروژه دیدن کنیم، وزیر بدون اینکه نگاهی به مسوول همشهری مان کند با نوعی لحن سرد و بی اعتنا و از موضع قدرت گفت: وقت ندارم باید بروم مرکز استان
مسوول همشهری مان هم بدون مقدمه و با تحکم به آن وزیر گفت: اون چیزی که من بهت میگم رو گوش میکنی ! برو سوار شو تا برویم فلان پروژه را ببینی وگرنه ..... !!! برو سوار شو!
تصور کنید چهره آن وزیر را در حالیکه خیلی تعجب کرده بود نیم نگاهی به آن مسوول همشهری مان انداخت و با لحنی بسیار آرام گفت: باشه بریم!!!
صمیمانه اعتراف می کنم نه آن مسوول بروجردی و نه آن وزیر متوجه من که پشت سرشان بودم نشده بودند، اما وقتی شهامت حرف زدن را دیدم بسیار لذت بردم و پیش خودم گفتم: اگر بعضی از شهرها به جای صد تا رییس محتاط و .... ده تا مسوول با شهامت داشته باشند ........ مطمئنا آن شهرها گلستان خواهند شد