نامه پر مهر و محبت
جناب آقای "پیمان حطمی"
به فرهاد داودوندی
«داودوندی کیست ؟»
آقای فرهاد داودوندی به ظاهر یک شهروند بسیار عادی است که به فروشندگی لوازم یدکی خودرو میپردازد . اما این توصیف تنها قطره ای از اقیانوس وجود این «ابر مرد» است . داودوندی که در کنار شغل خود به وبلاگ نویسی ، گزارش گری ، روزنامه نگاری و بسیاری از فعالیت های اجتماعی دیگر می پردازد ، در حقیقت برجسته ترین انسانی است که تاکنون دیده ام .
دامنه خدمات او هیچ مرزی نمی شناسد و به هیچ زمانی از ساعات شبانه روز محدود نمی شود : از اطلاع رسانی در باره نواقص و کاستی های شهری گرفته تا پیگیری رفع مشکلات شهروندان. از کمک به کودکان و نوجوانان بی سرپرست تا یاری رساندن به سالمندان ، بیماران و تهیدستان همه و همه را وظیفه خود می داند .
راستگویی ، درستکاری ، مسئولیت پذیری ، فداکاری و شخصیت ویژه او باعث شده تا مردم تمام قد در کنارش باشند زیرا همه به این « ابر مرد » ایمان دارند . مدیر کل بهزیستی استان لرستان او را اداره کل بهزیستی تک نفره خواند من اما او را وزراتخانه بهداشت درمان و آموزش پزشکی تک نفره و البته فراتر از آن وزارتخانه آموزش و پرورش و وزارتخانه فرهنگ و آموزش عالی تک نفره می دانم
زیرا داودوندی تلاش ، پشتکار ، خستگی ناپذیری، انسانیت ،فداکاری ، دیگر خواهی و گذشت را نه برزبان که بصورت عملی می آموزد .او استادی است که درس خویش را خارج از مکان های مرسوم می آموزد و بدینگونه کوچه و بازار را به دانشگاه بدل ساخته است .
داودوندی در برابر چشمان ما بذر امید میکارد تا بدانیم که جهان از خوبی تهی نمی شود .
تلاش های امروز او در جهت رساندن بسته های بهداشتی مبارزه با کرونا به تهیدست ترین اقشار جامعه از جمله کارگران شهرداری ، دست فروشان ، کارگران ساختمانی و زندانیان ، نشانگر از خود گذشتگی و فداکاری این مرد بزرگ است که حتی از به خطر انداختن جان خود نیز پروا ندارد .
داودوندی یک شهروند ساده و عادی است ، از سوی هیچ سازمان ، نهاد ویا ارگانی حمایت نمی شود . هیچ بودجه ای در اختیاراو نیست . تنها سرمایه داودوندی ، آبرویی است که در مدت عمر خویش اندوخته و برای کمک رساندن به مردم از گرو گذاردن آن دریغ نمی کند . اعتماد عمومی مردم به وی حاصل زندگی شرافتمندانه ای است که همه مردم شهر برآن گواهی می دهند .
من خود رادر مقابل آقای فرهاد داودوندی بسیار حقیر می بینم ، روح من به او تعظیم می کند و تنها آرزویم این است که بتوانم مانند او باشم هر چند که میدانم :
«عمر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو«او»فرزند بزاید »
از اینرو سخنم را اصلاح می کنم و میگویم ای کاش این امکان را داشتم تا خدمتگزارش باشم .
پیمان حطمی ۱۳۹۸/۱۲/۹