مادر در رنگین کمان
"مادر در رنگین کمان"
شعر از دکتر رضا کشاورز( حیران )
دستانت
به بلندای گنبد نیلی آسمان
بارویی است
که از میان پنجره های خسته اش
به بیکران کوچه های خوشبختی می نگرم
و لبانت
به ظرافت ترنم باران
نیلبکی است
که با شنیدن آوایش
"حیران" جاودانه می شود
و
اما...
چشمانت
(خود حدیثی دیگر است)
انتظار را
که چون تابویی بی شرم
کمر به کشتن آرزوها دارد
چنان در بوسه هایی طولانی به کام می کشد
که فرجام آن
به دیدار می گراید
...
گرچه
چون شمیم
در گل بهاری مستوری
اما چه باید کرد
که قفس
سزای مرغان خوش الحان است...
@@@@@
جناب داوودوندی عزیز با سلام و احترام و تشکر از همه زحماتی که برای شهر زیبامون بروجرد می کشید، بنده دکتر رضا کشاورز هستم ( با تخلص شعری "حیران") و حدودا 25 سالی است که دور از شهر زیبایم بروجرد، در تهران زندگی می کنم
و دورا دور شاهد فداکاری های شما عزیز بزرگوار برای همشهریان خوبم هستم؛ شعری در مدح مادر سروده ام، با عنوان "مادر در رنگین کمان" و آن را به همه مادران عزیز بالاخص مادران بروجردی و مادر عزیز خودم که ایشان هم اکنون در بروجرد زندگی می کنند تقدیم می کنم
- ۱ نظر
- ۱۵ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۴۲